دیدین یه بچه  خیلی کوچیک زمین میخوره تصمیم میگیره بخنده یا گریه کنه به دیگران نگاه میکنه؟!
شمام وقتی زمین میخورین تصمیم میگیرین که ناراحت بشین یا نه؟!

در ما این امکان هست که خیلی چیز ها رو ناخودآگاه کنیم و به کنترل خودکار بسپریم که خوب هم هست چون اگه نبود نمیتونستین هم راه برین هم با موبایل حرف بزنین.
اما برچسب زدن به اتفاقها رو خودکار نکنین..!!
بیاین مثل همون زمانی که کودک بودیم ، اتفاق برامون اتفاق باشه و خودمون تصمیم بگیریم بخندیم یا گریه کنیم.
مثل کودکی، اتفاق جدید میتونه برامون جالب و شگفت انگیز باشه و یه تجربه ، نه الزاما خوب یا بد


با آدم ضعیف تر از خودتون تا حالا پینگ پونگ بازی کرده اید؟

منظورم اینایی هستن که تازه راکت بدست شده اند و چند ساعتی مربی داشته

اند و تازه از استایل والیبال اومده اند تو تنیس روی میز (با راکت اسبک میزنند)

خیلی عجیبه که اینها چون بد بازی میکنند ، نمیتونی ببریشون و اصلا هم مهم

نیست مهارتت ! طرف عملا یه بازی دیگه میکنه و توهم زده که پینگ پونگ داره

بازی میکنه...من و تو هم عملا تو این توهم وقتمون حروم میشه واتفاق بدتر اینه که وقتی با یه آدم حسابی میشینی پای بازی میبینی مهارتت خیلی کم شده و طول میکشه تا برسی به سطح بازی اصلی خودت!

اینها را نوشتم تا بگم حرف اصلیم را

وقتی با یه آدم کم فهم معاشرت میکنی یا آدمی که خودش را به نفهمی میزنه

وقتی با یه آدم خاله زنک دم به دم میشی

وقتی با آدم احمق دمخور میشی که قضاوتهای عجیب غریب و خرافی داره و تحملش میکنی ،

وقتی با یه آدم روبرو میشی که دغدغه هایش) مسکن ورستوران و لباس برند و(!...

دیگه انتظار نداشته باش که

از حروم شدن وقتت غصه بخوری

از درجا زدنت هم خجالت نمیکشی

از تجمع برنامه ای نصفه عمل شده و کارهای نیمه تمامت هم ککت نمیگزه

از نخواندن آخرین مقاله تخصصی رشته ات ، بهت بر نمیخوره

یا ندیدن فلان دانشمند و بلد نبودن مفاهیم بلند حافظ و مولوی و ....دردت نمیاره

اينجوري ميشه كه بی غیرت میشی عزیزم

مثل یه بزرگمرد از این وضعیت بیا بیرون و نذار

زنده به گور بشی و بشی یه مرده متحرک...

دکتر علیرضا شیری


"

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند . وقتی می خواست وارد شود،در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضنون:
 از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت
 شدگان
.
 ملا از درب دعوت شدگان وارد شد. در انجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر :
از
 این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.
ملا طبعا از درب دو می وارد شد. ناگهان خود را در کوچه
 دید،همان جایی که وارد شده بود
.


این داستان حکایت زندگی ماست.
کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم(رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه    می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.
روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست.
عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است. اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد . اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود .اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.


چه ستمگر است انکه از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی بگیرد

 

1_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.

2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.

3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.

4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.

5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.

6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.

7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.

8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.

9_ خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.

10_ تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.

_آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.

12_تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.

13_یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.

14_قدیمی ها درست می گفتند.لازم است که یک روز از تجربیات آنها استفاده کنید.

15_به نزدیکترین مکان مقدس بروید و شمعی را روشن کنید.آنگاه برای خودتان دعا کنید.

16_افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.

17_اگر از مخالفان سرسخت خود هستید افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید.در ابتدا ممکن است احساس مسخره ای به شما دست دهد اما فقط پس از گذشت چند روز تفاوت بسیاری را درک خواهید کرد.

18_خودتان را دست کم نگیرید.تمام خصوصیات خوبتان را به خود متذکر شوید.

19_اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.

20_توجه خود را بر روی نکات مثبت زندگیتان معطوف سازید نه بر نکات منفی !



مراجع زنگ میزند...
پاسخ: به خط مرکز روانپزشکی ما خوش آمدید...
اگر دچار اختلال وسواس هستید، لطفا شماره 1 را مکررا فشار دهید،
اگر مشکل وابستگی دارید، به یک نفر بگویید تا شماره 2 را برای شما فشار دهد،
اگر اختلال شخصیت چندگانه دارید، اعداد 3 و 4 و 5 و 6 را فشار دهید،
اگر اختلال سوئ ظن و پارانویا دارید، ما خود می دانیم مشکل شما چیست؛ شما در جای خود بمانید، ما خودمان تماس شما را رد میکنیم،
اگر اسکیزوفرنی دارید، به دقت به صدای آرامی که به شما شماره لازم را می گوید گوش فرا دهید،
و اگر افسرده هستید، فرقی نمیکند که کدام شماره را بفشارید؛ کسی پاسخگوی شما نخواهد بود!!!! 

 

 

 

وقتی با دوستی برخورد می کنیم که مثل ما فکر نمی کنه.

وقتی با عزیزی مواجه می شویم که نظراتش ظاهراً کاملاً مخالف با نظرات ماست.

وقتی با انسانی روبرو می شویم که خط بطلان بر اندیشه ها، باورها و اساسی ترین اصول اعتقادی ما می کشد.

به یاد این اثر بسیار ارزشمند از مارکوس رائتز بیفتیم.

شاید او هم به همان حقیقتی ناظر است که ما ناظریم! ولی از زاویه ای دیگر.

سعی کنیم علاوه بر شنیدن نظرات دیگران، زاویه دید آنها را هم دریابیم.

از این طریق خیلی راحت تر از گرفتاری در دام تعصب رهایی می یابیم.

از این طریق خیلی راحت تر به تفاهم می رسیم.

از این طریق خیلی راحت تر به حقیقت نزدیک می شویم.

فقط باید باور کنیم که ما هم به همه حقیقت آن گونه که هست آگاه نیستیم.

فقط باید باور کنیم که دو مفهوم ظاهراً متضاد ممکن است وجوه متفاوتی از یک حقیقت باشند که ما ارتباط بین آنها را نمی دانیم و به همین دلیل متضاد به نظر می آیند.

 




روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند.

جواب داد:....


اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10....

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر  جلوی عدد یک میگذاریم =1000
                                         
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

 

 

ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...

1-به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو مینگرد... به دلی دل بسپار که بسیار جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

 

2 - هوس بازان کسی راکه زیبا میبینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا میبینند...


3- وقتی تو زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوار میذاشتن...


4- آنچه که هستی هدیه خداوند است و آنچه که میشوی هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..


5- شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...


6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای میروید...


7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمیسازه. ..


8- هر اندیشه ی شایسته ای به چهره انسان زیبائی میبخشد...


9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..

10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است



تعداد صفحات : 12