"مَردم" چیست؟

 

 
مَردم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت  میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.
برای مَردم خیلی مهمه که تو ...
چی میپوشی؟
کجا میری؟
چند سالته؟
بابات چیکارس؟
ناهار چی خوردی؟
چند روز یه بار حموم میری؟
چرا حالت خوب نیست؟
چرا میخندی؟
چرا ساکتی؟
چرا نیستی؟
چرا اومدی؟
چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟
چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟
چرا چشات قرمزه؟ حشیش کشیدی؟
چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟
چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟
و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره.
مَردم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده،
روت قضاوت میکنه،
حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
اما مَردم همیشه از یه چیزی میترسه،
از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و مشغول کار خودت شو


 
زندگی ارزش دویدن دارد؛
حتي با کفش های پاره!
چه اصلا" پا داشته باشی، چه نداشته باشی،

سعی کن حرکت به سوی هدف هایت را هيچ وقت فراموش نکنی


 

 

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...

 

 

 
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
...شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!!!!
 

«عشق را نباید تمنا کرد» این سخن و طرز تفکر در بسیاری از زنان وجود دارد و حال آنکه در باطن و وجود خود این عشق را خواستارند و طالب حمایتند
.

 

از نیازهای اختصاصی زنان و به اصطلاح ونوسی‏ها دریافت توجه و حمایت است. زن و مرد به لحاظ جنسیت خود در غالب مواقع دارای نیازهای اختصاصی هستند. در گرو شناخت این نیازها و برطرف نمودن و توجه به طلب هر یک از آنان است که همسران در زندگی زناشویی می‏توانند روابط موثر و راضی کننده‏ای را برای یکدیگر ایجاد کنند و در جهت رشد و شکوفایی عشق تلاش موثر داشته باشند. نیاز به حمایت و توجه و محبت از جمله این نیازهاست. زنان به جهت عواطف و احساساتی که دارند خود حامیان مطلوبی هستند. و هر اندازه به کسی محبت و عشق بیشتری داشته باشند حمایت خود را بیشتر نثار او می‏کنند. اما در قبال این بذل توجه و اعتنا خود نیز خواهان توجهند و بر این باور است که اگر اطرافیان و به ویژه همسر او، به او علاقمند است قاعدتاً باید او نیز این طلب و خواسته را درک کند و از حضور آن آگاه باشد. و این در حالی است که ویژگی‏های اختصاصی مردان چنین اقتضاء می‏کند که نیاز را از زن بشنوند و درخواست را به وضوح مطلع شوند در غیر این صورت انگیزه‏ای برای این اقدام ندارند.

 

 

ادامه مطلب

براي آدم‌ها مرز بگذاريد !
 مرز صميميت ؛
 مرزتماس فيزيکي ،
 مرز رفتار !
 مرز کلام ....

 شما اين مرز را تعيين کنيد ،
 و هميشه يک قدم عقب‌تر بياستيد !
 هميشه ... !!!
People leave for the border!
Boundaries of intimacy;
Mrztmas physical
Boundary behavior!
Word of the border ....

You can set the border,
And always one step behind the stand!
Always ... !

 

نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟»
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:

 

- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.

- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.

- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.

- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.

وقتی که «قانون دانه» را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.

قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.


 

در یک کلام:

افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.

همه امور به هم مربوطند

آیا دقت كرده اید كه هر وقت به طور منظم ورزش می كنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟

آیا دقت كرده اید كه وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید كه ورزش كنید؟

همه چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیة شما مؤثر است، روحیة شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوة گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فكرتان مؤثر است!

تلاش برای پیشرفت در یك بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد.

وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل كار نیز احساس شادی بیشتری خواهید كرد و وقتی سر كار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود.

اینها به چه معناست؟

- اینكه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع كنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع كنید. این كار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند.

- مهم نیست كه تلاشی كه جهت «پیشرفت» می كنید كجا صرف می شود. مهم این است كه شروع كنید.

- عكس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یك بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید.


چرا؟ (WHY)
هنگامی كه بلایی به سرمان می آید، یا همه چیزمان را از دست می دهیم یا كسی كه عاشقمان بوده ما را ترك می كند، اغلب ما از خودمان می پرسیم:
«چرا؟»
«چرا من؟»
«چرا حالا؟»

سؤالاتی كه با «چرا» شروع می شوند، ممكن است ما را به یك چرخة بی حاصل بیندازند.

اغلب جوابی برای این “چرا” ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد،اهمیتی ندارد.

افراد موفق سؤالاتی از خود می پرسند كه با «چه» شروع می شوند:

«چه چیزی از این پیشامد آموختم؟»

«چه كاری باید در برخورد با این پیشامد بكنم؟»

و هنگامی كه پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود می پرسند: «چه كاری طی 24ساعت آینده می توانم بكنم تا اوضاع كمی بهتر شود؟»


  کلام اخر :
افراد خوشبخت هیچوقت نگران نیستند كه آیا زندگی بر «وفق مراد» هست یا نه.
اینها از آنچه كه دارند بیشترین استفاده را می كنند و آنچه كه از دستشان بر می آید انجام می دهند. و اگر زندگی بر وفق مراد نبود، خیلی مهم نیست كه «چرا؟»
اقای «جان فوپ» وقتی متولد شد دست نداشت ولی هیچ وقت از خودش سوال نكرد چرا؟من دست ندارم.» بلكه پرسید: «با پاهایم چه كاری می توانم انجام دهم؟»، و من هنگامی كه دیدم او با استفاده از پاهایش با چوبهای غذا خوری ژاپنی می تواند غذا بخورد، با خود گفتم: «او هر كاری را می تواند انجام می دهد»



 

بیشتر ما انسان‌ها زمانی که از موقعیتی که در آن هستیم، متنفر می‌شویم یا در جائی قرار داریم که ناراضی هستیم، در راه رشد و تکامل و کمال گام برمی‌داریم و سعی می‌کنیم تغییری را به‌وجود آوریم... 

آیا تا به‌حال با خود فکر کرده‌اید که چرا دچار رنج و درد و عذاب می‌شوید؟ چرا روابط شما به بن‌بست می‌رسد؟ چرا در حل مسائل خود با مشکل رو به رو هستید؟ و ...
جواب همه این چراها و چراهای دیگر این است که شما نیمه تاریک وجود خود را نمی‌شناسید و بر روی بخشی از شخصیت خود پرده‌ای کشیده‌اید که باعث می‌شود روابط شما به بن‌بست برسد، در کارهایتان با مشکل مواجه شوید و هزاران مسئله دیگری که در زندگیتان به‌وجود می‌آید.
ما نیمه تاریک وجود را ‌”سایه‌“ می‌نامیم. ‌”سایه‌“ شامل همه آن ویژگی‌های شخصیتی ماست که سعی می‌کنیم آن‌ها را پنهان و یا کتمان کنیم. در واقع ما به جهان درون خود بی‌توجه هستیم و آن را باور نداریم. آقای ‌”جان ولوود‌“ در کتاب ‌”عشق و بیداری‌“ جهان درون ما را به کاخی تشبیه کرده است. کاخی باشکوه با هزاران اتاق و سرسراهای بزرگ که هرکدام از این اتاق‌ها یکی از جنبه‌ها و ویژگی‌های ما می‌باشد، اعم از مثبت یا منفی و بد یا خوب ...
شما در دوران کودکی اتاق به اتاق این کاخ را می‌گردید و بی مهابا تک تک اتاق‌ها را بدون ترس، بدون خجالت و با شهامتی مثال‌زدنی جستجو می‌کنید تا این که یکی به سراغ شما می‌آید و می‌گوید که فلان اتاق نقصی دارد و شایسته این کاخ نیست. اگر می‌خواهی کاخی بی نقص داشته باشی، در آن اتاق را ببند. این گونه شما در تک تک اتاق‌های کاختان را می‌بندید و آن‌ها به تاریکی فرو می‌روند و به این ترتیب چرخه‌ای آغاز می‌شود.

با مثال زیبای ‌”جان ولوود‌“ به این نتیجه می‌رسیم که ما انسان‌ها خصوصیت‌ها و ویژگی‌های خود را بر اساس ستایش دیگران تغییر می‌دهیم و پایه‌ریزی می‌کنیم. بسیاری از ما خصوصیت‌های اخلاقی خود را به فراموشی سپرده‌ایم و از یاد برده‌ایم که روزی کاخی باشکوه و زیبا بوده‌ایم، کاخی با اتاق‌های باشکوه. یکی از اتاق‌ها، عشق بود و دیگری شجاعت. یکی وقار بود و دیگری شهامت. یکی بی مهری بود و دیگری نفرت. یکی خودخواهی بود و دیگری حسادت. همه این اتاق‌ها در اصل، ویژگی‌های ما هستند. در واقع، هریک از این جنبه‌ها دارای موهبتی هستند که ما را به‌سوی روشن‌بینی و یگانگی رهنمون می‌سازند. اگر بیشتر فکر کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که آن چه در درون ما است، هزاران ویژگی و خصلتی است که هر انسانی را شکل می‌دهد. خصوصیت‌هائی که هم خوب هستند و هم بد، هم مثبت هستند و هم منفی. حال آن که ما انسان‌ها خصوصیت‌های منفی و بد خود را به‌جای این که با آغوشی باز پذیرا باشیم و پی به موهبت آن ببریم، به سایه خود تبدیل می‌کنیم و هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، آن‌ها را به لایه‌های پائین‌تر وجود خود می‌رانیم. یکی می‌گفت: ‌”از آن جائی که تلاش میکنم ویژگی‌های بد خود را بپوشانم، طاقت افرادی را که کاستی‌هایشان را می‌پذیرند، ندارم‌“.

آخر چرا با خود چنین می‌کنید؟
بیائید از امروز انسان کاملی باشید. انسان کامل یعنی انسانی با ویژگی‌های خوب و بد.
بیائید سایه خود را بپذیریم ویژگی‌های مثبت خود را پرورش دهیم و هر روز آن‌ها را شکوفاتر کنیم. ویژگی‌های بد خود را بشناسیم. آن‌ها را بپذیریم و برای خوب شدن و خوب بودن، تلاش کنیم.
سعی کنیم موهبت هر ویژگی خود را بیابیم. سعی کنیم که انسان کاملی باشیم.
در آخر به این جمله زیبا فکر کنید که: ‌”ما در جهان نیستیم، جهان در درون ماست‌“.
جهان درون ما به کاخی تشبیه شده است. کاخی باشکوه با هزاران اتاق و سرسراهای بزرگ که هرکدام از این اتاق‌ها یکی از جنبه‌ها و ویژگی‌های ما می‌باشد، اعم از مثبت یا منفی و بد یا خوب ... 

 

 

 

دوست داشتنی ترین معلم 

 

 

اینجا دیگه آخر خطه ! 

 

 



رکورد که یکی دو تا نیست؛ اینم یه رکورد دیگه 

گروه اینترنتی
پرشین استار
|
www.Persian-Star.org

 


خارق العاده ترین مهارت در صنعت خودرو !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

کار که از محکم کاری عیب نمی کنه 


گروه اینترنتی پرشین استار |
www.Persian-Star.org

 



فوران خلاقیت در فصل تابستون 

گروه
اینترنتی پرشیـن
استـار |
www.Persian-Star.org

تمدن دیگه داره غوغا می کنه حتی تو عالم فیل ها 

گروه اینترنتی
پرشین استار
|
www.Persian-Star.org

 

 


 

 

انجام این تمرین لازم است یک نفر به عنوان راهنما عمل کند و در حالی که شما نشته اید و دراز کشیده اید او صحبت کند در ضمن میتوانید کلمات و جملات لازم را روی نوار ضبط کنید و وقتی در حال ارامش هستید به انها گوش دهید .یک راهنما میتواند گروهی از افراد را در این تمرین به پیش برد

 

 


در روی صندلی ویا روی زمین به حالت ارام و راحت قرارگیرید .شایداگر چشمان خود را ببندید بهتر باشد سپس راهنما این سوالات را از شما میپرسد .
1.تصور کنید در سالن تتاتری هستید و منتظر اجرای نمایش هستید این نمایش همان داستان زندگی خود شماست .
شما در انتظار چگونه نمایشی هستید ؟ کمدی یا تراژدی ؟ ایا این نمایش در سطح بالای است یا یک نمایش معمولی وسطحی ؟ ایا جالب و دیدنی است یا خسته کننده یا قهرمانی است یا واقع گرا ؟ به طور کلی چگونه نمایشی می باشد؟

 

 


2..ایا سالن نمایش پر است یا نیمه خالی ویا نیمه پر ؟ایا تماشاچیان شیفته و مفتون ان میشوند یا کسل و خسته خواهند شد ؟شادمان یا غمگین ؟ ایا شما را تشویق خواهند کرد و یا سالن را ترک خواهند کرد ؟ کلا چه خواهند کرد ؟

3...عنوان نمایش شما چیست _همان داستان زندگی خود شماست ؟حال چراغها خاموش میشوند و پرده بالا میرود نمایش خود شما همین الان اغاز میشود .

 

 

 


و شما صحنه اول را میبینید این همان اولین صحنه زندگی شماست .شما در این صحنه بسیار خردسال هستید .در اطراف خود چه میبینید ؟ چه کسی در انجاست ؟ ایا چهر ه های را میبینید و یا بخش هایی از چهر ه ها را ؟ اگر شما چهر ه ای را می بینید حالت ان چهره را هم ببینید چه می شنوید ؟ از احساس خود اگاه باشید ممکن است بعضی از احساسها را در درون خود داشته باشید شاید برخی عواطف و هیجانات را احساس کنید ایا شما چیزی را استشمام میکنید یا طعم چیزی را احساس میکنید ؟ حال به خود فرصت دهید تا از اولین صحنه نمایش زندگی خود اگاه شوید ( مکث )

 

 


حال صحنه عوض میشود در صحنه بعدی نمایش زندگیتان شما کودکی هستید بین 3 تا 6 ساله شما کجا هستید ؟ در اطراف خود چه می بینید ؟ ایا اشخاص دیگری هم انجا هستند ؟ چه کسی انجاست ؟
ایا انها چیزی به شما میگویند ؟ ایا شما چیزی به انها میگویید ؟ایا هیچ صدایی دیگری میشنوید ؟
در این صحنه چه احساسی دارید ؟ ایا هیچگونه حس و احساسی در بدن خود دارید ؟ ایا هیچ چیز را اسشمام و یا مزه مزه میکنید ؟
حال به خود فرصت دهید تا از انچه در صحنه دوم میبینید میشنوید.احساس میکنید .میچشید و یا میبویید اگاه شوید یعنی صحنه ای را که در ان شما بین 3 تا 6 ساله هستید (مکث )

 

 


سپس راهنما همین جملات را براب صحنه های بعدی نمایش که در زیر خواهم گفت بیان میکند .
صحنه دوران نوجوانی ( در حدود 10تا 16 سالگی )
صحنه فعلی ( همین سنی که الان دارید )
صحنه 10 سال بعد .
اخرین صحنه نمایش یعنی صحنه مرگ شما .در این صحنه راهنما باید چنین سوالاتی بپرسد ((در این اخرین صحنه نمایش خود چند ساله هستید ؟))

و سپس همان سوالات بالا تکرار میشود ...


 


تعداد صفحات : 12